جدول جو
جدول جو

معنی لیف ناک - جستجوی لغت در جدول جو

لیف ناک
دارای لیف، رجوع به لیف شود: حنظل، نر و ماده باشد و ماده نرم و سپید و بی لیف بود و نر لیف ناک باشد، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
لیف ناک
دارای لیف: حنظل نرو ماده باشد و ماده نرم و سپید و بی لیف بودونرلیف ناک باشد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیه ناک
تصویر پیه ناک
دارای پیه بسیار، پرپیه، پیه دار
فرهنگ فارسی عمید
(پَ / پِ)
دارای پی. پی دار. دارای عصب. عصب اللحم، پی ناک شد گوشت. (منتهی الارب). گوشتی پی ناک، دارای عصب
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
اسف آور. تأسّف آور. مایۀ تأسف
لغت نامه دهخدا
پرلای: حمئت البئر، لای ناک شد چاه، (منتهی الارب)،
- لای ناک شدن آب رود، گل آلود شدن آن
لغت نامه دهخدا
دوات مرکب خوش نویسان را گویند و دوات شنجرف و صدف را نیز گفته اند، (آنندراج)، لیفه دان، و رجوع به لیقه، لیفه دان و لیقه دان شود
لغت نامه دهخدا
(خَ بَ)
آنکه لیف سازد
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ پُ)
دهی جزء دهستان دیلمان بخش سیاهکل شهرستان لاهیجان، واقع در 12000گزی جنوب دیلمان. کوهستانی و سردسیر. دارای 82 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آنجا غلات و بنشن. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
آنکه به بیماری کلی مبتلی است. خوره ناک. جذامی. (فرهنگ فارسی معین). خوره ای. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چون مرد کلی ناک را پاک کرد؟ (ترجمه دیاتسارون ص 50). و رجوع به کلی (بیماری) شود
لغت نامه دهخدا
پرپیه، شحیم: اجذاء، پیه ناک گردیدن کوهان شتر بچه، مدموم، سخت فربه پیه ناک از شتر و جز آن، جذو، کمعره، پیه ناک شدن کوهان، اعکار، اعتکار، پیه ناک شدن کوهان، ودک، گوشت فربه پیه ناک، فزراء، زن پیه ناک، کعره، گره گوشت یا گره اندام پیه ناک، اثرب الکبش، پیه ناک گردید، دخوص، پیه ناک شدن دختر، مفئم، شتر پیه ناک سرشانه، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
دارای عصب و پی دارای پی دارای عصب پی دار: -7 عصب اللحم پی ناک گوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیف دان
تصویر لیف دان
پیشندان، زکابدان آمه (دوات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لای ناک
تصویر لای ناک
پرلای شدن گل آلود گردیدن: حمئت البئر لای ناک شد چاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلی ناک
تصویر کلی ناک
آنکه به بیماری کلی مبتلی است خوره ناک جذامی: (چون مرد کلی ناک را پاک کرد (عیسی))
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر ناک
تصویر شیر ناک
جایی که شیر در آن راوان باشد شیر لان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچ ناک
تصویر پیچ ناک
پر پیچ پیچ دار خمناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلید ناک
تصویر پلید ناک
آلوده به پلیدی ناپاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیفناک
تصویر لیفناک
پر زناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهو ناک
تصویر لهو ناک
ماژ ناک، ماژ باره آنکه لهو لعب را دوست دارد، عیاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیفتراک
تصویر لیفتراک
((تِ))
نوعی چرثقیل برای بلند کردن و جابه جایی بارهای سنگین، افرازه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین